جدول جو
جدول جو

معنی محمد خالدی - جستجوی لغت در جدول جو

محمد خالدی
(لِ)
ابوبکر محمد بن هاشم بن وعله. وی یکی از سخن سرایان بوده و غالباً در نظم اشعار با برادر خود ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله خالدی مشارکت میکرده است. از این جهت این دو را ’الخالدیان’ میگویند. و هر دو از خواص سیف الدولۀ حمدانی بوده اند. موطنشان قریۀ خالدیّه از قراء موصل است. وفات ابوعثمان در حدود 400 هجری قمری و برادرش در 386 هجری قمری اتفاق افتاد. ابوعثمان به قوت حافظه معروف به وده است. ابوبکر میگفت: من هزار افسانه از حفظ دارم و هر افسانه نزدیک صد ورقه. ابوعثمان شعر خود و برادر خویش را گرد کرده است و ظاهراً جوانی موسوم به ’رشاء’ نیز بار دیگر دیوان آن دو را نزدیک هزار ورقه مرتب ساخته است و کتبی که خالدیان با هم نوشته اند از این قرار است: ’حماسه شعر المحدثین’ و ’کتاب فی اخبار ابی تمام و محاسن شعره’ و ’اخبار الموصل’ و ’فی اخبار شعر ابن الرومی’ و ’اختیار شعر البحتری’ و ’اختیار شعر مسلم بن الولید’. برای شرح حال بیشتر این دو برادر رجوع به یتیمه الدهر ج 1 و فوات الوفیات ج 1 صص 179- 173 و ج 2 ص 171 و الفهرست ابن الندیم و نامۀ دانشوران ج 1 ص 431 و 428 و حدائق السحر رشیدو طواط چ عباس اقبال ص 125 و اعلام زرکلی ص 374 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ)
محمد. یکی از شعرای عثمانی. وی در مائۀ یازدهم هجری میزیسته و ازاهالی تیره بوده، مدتی برای تحصیل علوم به سیر در بلدان پرداخته، عاقبت در قونیه بطریقت مولوی گرویده تمام هم ّ خود را به حل ّ رموز و اسرار مثنوی وقف و مناقب مولوی را به ترکی منظوم ترجمه کرده است و نظیره ای منظوم بعنوان اصول بر ’اصول’ یحیی نوشته است. (قاموس الاعلام ترکی). وی صاحب دیوان ترکی است و چلبی در کشف الظنون وفات او را در سنۀ 1012 هجری قمری نوشته است
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن عبداللطیف بن محمد بن ثابت خجندی، ملقب به صدرالدین. وی درسنۀ 542 هجری قمری اصفهان را تسلیم محمد و ملکشاه پسران محمود بن محمد بن ملشکاه سلجوقی نمود و مورد خشم سلطان مسعود قرار گرفت. ناچار از اصفهان بیرون رفته به خدمت جمال الدین جواد وزیر موصل پناه برد. رجوع به تاریخ السلجوقیه عماد کاتب ص 219 و تعلیقات مرحوم قزوینی بر لباب الالباب شود
لغت نامه دهخدا
محمد افندی، از شعرای متأخر عثمانی است اصل وی از قصبۀ کلیس ولایت حلب است، وی از آنجا به قسطنطنیه آمد و در صف خواجگان قرار گرفت و شغل دفترداری و کتابت یافت مرگش بسال 1172 هجری قمری است، در وفات راغب پاشا صدراعظم رثائی دارد که این دو بیت از آن است:
کرم مقاطعه سی تا زمان حاتمدن
قالوب مزاد ده بر کمسه اولمیوب طالب
کیمک نقود عطایاسی وارآنی آله جق
مگر جناب صدارت پناه اوله راغب،
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2013)
لغت نامه دهخدا